بنام خدا

همه ی این نوشته بین کاغذ های دفترچه خاطراتم محفوظ خواهند ماند.فقط اینها را نوشتم که هیچ وقت یادم نرود .

اینطور که من فهمیده ام ، آدم خیلی خیلی خوشبختی هستم. اصلا از سر و رویم خوشبختی میبارد . در هر جشن و مهمانی ای که حاضر میشوم مرکز توجهات خواهم بود. بدون استثنا در هر کاری که وارد شده ام موفق بوده ام. اصلا خیلی آدم خوش شانسی هم هستم ، چون بار ها پیش آمده که بدون اینکه برای چیزی که میخواهم به آن برسم تلاش کنم ، خودش به خودی خود در دامنم افتاده ! به خاطر همین همه به من میگویند که دعا کن ما هم مثل تو باشیم !

به یاد ندارم که حتی یکبار هم دلم هوس گریه کردن کرده باشد . همچنین اصلا آدمی نیستم که تنهایی اش را دوست بدارد ! چرا که وقتی در جمعی هستم آنقدر دوست و آشنا دارم و آنقدر مهم هستم که اصلا دلم نمیخواهد از آن محیط خارج شوم. همه ی اینها را هم مدیون فن بیانم هستم . من به طرز خیلی عجیب و غریبی قادرم آنچیزی را که درونم میگذرد را به محیط اطرافم انتقال دهم . یعنی گاهی اوقات آنقدر همه ی اطرافیانم من را میفهمند که خودم هم تعجب میکنم !

به نظر من خوشبختی یعنی همین چیز های ساده و کوچک . یعنی همین چیز هایی که من از خودم نوشتم و یعنی هر آن چیزی که آدم را از خودش راضی میکند.همه ی زندگی من پر بوده از پیروزی و افتخار . اما من هیچ موقع تنها نقطه ضعفم را فراموش نخواهم کرد . تنها نقطه تاریک این زندگی شیرین و بدون دردسرم را . فراموشش نمیکنم اما خوب ، به نظرم خیلی هم چیز مهمی نیست که آدم بیشتر فعل های جملاتش را معکوس بکار ببرد . خلاصه هر کس نقطه ضعفی دارددیگر !
اما من هر چه هستم باید از خودم ناراضی باشم ! هررررر چه هستم .

>>>پایان<<<