تو را هم دوست خواهم داشت
کنار شاپرک ها
در میان آرزو هایم
به قدر خاطراتی از زمان حال یا حتی
به قدر راه رفتن های یک نوزاد ده ماهه
که آوردند من را تا به اینجایی که میگویم:
<<تو را هم دوست خواهم داشت>>
تو را هم می کشانم با خودم
در عمق رویایی
که با هم
زیر باران
خیس تر از آسمان باشیم ...
اما ، نه ...
تو خود رویای بارانی ...
تو را مهمان کنم شاید