ویترین

یک عمر رقصیدم به هر سازی که دنیا زد / / در مصرع پایانی آواز... خوهم مرد

۲ مطلب با موضوع «بر اساس موضوع :: تشخیص» ثبت شده است

تشخیص(2)

بنام خدا

همه ی این نوشته بین کاغذ های دفترچه خاطراتم محفوظ خواهند ماند.فقط اینها را نوشتم که هیچ وقت یادم نرود .

اینطور که من فهمیده ام ، آدم خیلی خیلی خوشبختی هستم. اصلا از سر و رویم خوشبختی میبارد . در هر جشن و مهمانی ای که حاضر میشوم مرکز توجهات خواهم بود. بدون استثنا در هر کاری که وارد شده ام موفق بوده ام. اصلا خیلی آدم خوش شانسی هم هستم ، چون بار ها پیش آمده که بدون اینکه برای چیزی که میخواهم به آن برسم تلاش کنم ، خودش به خودی خود در دامنم افتاده ! به خاطر همین همه به من میگویند که دعا کن ما هم مثل تو باشیم !

به یاد ندارم که حتی یکبار هم دلم هوس گریه کردن کرده باشد . همچنین اصلا آدمی نیستم که تنهایی اش را دوست بدارد ! چرا که وقتی در جمعی هستم آنقدر دوست و آشنا دارم و آنقدر مهم هستم که اصلا دلم نمیخواهد از آن محیط خارج شوم. همه ی اینها را هم مدیون فن بیانم هستم . من به طرز خیلی عجیب و غریبی قادرم آنچیزی را که درونم میگذرد را به محیط اطرافم انتقال دهم . یعنی گاهی اوقات آنقدر همه ی اطرافیانم من را میفهمند که خودم هم تعجب میکنم !

به نظر من خوشبختی یعنی همین چیز های ساده و کوچک . یعنی همین چیز هایی که من از خودم نوشتم و یعنی هر آن چیزی که آدم را از خودش راضی میکند.همه ی زندگی من پر بوده از پیروزی و افتخار . اما من هیچ موقع تنها نقطه ضعفم را فراموش نخواهم کرد . تنها نقطه تاریک این زندگی شیرین و بدون دردسرم را . فراموشش نمیکنم اما خوب ، به نظرم خیلی هم چیز مهمی نیست که آدم بیشتر فعل های جملاتش را معکوس بکار ببرد . خلاصه هر کس نقطه ضعفی دارددیگر !
اما من هر چه هستم باید از خودم ناراضی باشم ! هررررر چه هستم .

>>>پایان<<<
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مرتضی

تشخیص (1)


         سلام

   امیدوارم الان که دارم برایت مینویسم حالت واقعا خوب باشد. آنی که در بطن توست ، نه آن ک در چهره ات هویداست.آن روز که بعد از ماه ها با هم بودن، برای اولین بار مدتی بدون هوا و هوس و فقط برای همدیگر پیش هم بودیم،انگار مکاشفه ای در من رخ داد.خیلی به آن چند ساعت فکر میکنم. تجربه ی لذت بخشی بود ، به غایت. بگذار دقیق تر برایت بنویسم ؛ اصلا آمده ام برای همین .
   ای کاش زود تر به فکر می افتادم.میدانم ؛ حالا خیلی دیر شده ، اما قبول کن که من هم میتوانم اشتباه کنم.ولی میدانی که دست جبران کردن دارم.رابطه ی چند ساله مان چطور بود؟ شاید من خوب با تو تا نکردم ولی قبول کن هر دوی ما مقصریم.هر دوی ما بخاطر خودمان با دیگری بودیم ، نه بخاطر طرف مقابل . شاید من آن وقت ها که هوا سرد بود و تنها بودم پیش تو میآمدم ؛شاید هرگز نشته باشم که حرف هایت را بشنوم ، شاید واقعا برای رفع نیاز های خودم به یاد تو افتاده باشم ، ولی بی انصاف ... تو هم یکبار حرف مرا نشنیدی. نشد که حتی یکبار بیایی و خبری از بی خبر های من بگیری. خودت بهتر میدانی ، ولی گمان نکنم که تو هم با من بهتر رفتار کرده باشی.
   میدانی؛ ما مثل دو پایه ی یک سه پایه بودیم. شاید اسم آن یکی گذر زمان باشد ولی مهم خودمان دوتاییم. ما کنار هم ماندیم، و در کنار گذر زمان،نه بخاطر اینکه اگر نمیماندیم دیگری زمین میخورد ؛ بخاطر اینکه میدانستیم اگر بقیه نباشند، خودمان زمین میخوریم. ما زندگی را برای هم سخت کردیم ، درست همان موقع که میتوانستیم راحتش کنیم.
   شاید تو خودت هم متوجه این ها شده باشی. ولی من آمده ام تا اول بشکنم . آمده ام تا اول تقصیر هایم را بپذیرم .آمده ام تا همه کاسه و کوزه ها را سر من بشکنی ، ولی منظورم از این آمدن ها فقط این بود که به تو بفهمانم که چقدر از این اتفاقات خسته ام. خسته ام برای خودمان ؛ مگر نه خودت خوب میدانی که حرف مردم برایم اصلا اهمیتی ندارد.برایم مهم نیست دیگران درباره ما چه میگویند ، اما اگر زندگی آن طور که باید بین خودمان جریان داشته باشد.
   برایت نوشتم که بگویم آن روز شاید شروع یک دنیای جدید بین من و تو باشد که خبری از گذشته در آن نیست.نوشتم که بگویم تو را آن طور که واقعا هستی ، و آنطور که درونت را شناختم دوست دارم ، جدای از همه ی نقطه ضعف هایت . نوشتم که بگویم معذرت میخواهم و امیدوارم مرا ببخشی.نوشتم که بگویم درخت رابطه ی ما هنوز خشک نشده ، و با رسیدگی هر دوی ما هنوز میتواند میوه بدهد .
                                                                                                                                                   دوستدار تو ، من
 
 

  (((نامه ی یک آدمیزاد ، به ماشینش ، بعد از شستشو !)))

لازم نوشته:
موضوع جدید تشخیص در وبلاگ با این نوشته باز شد . نوشته های دو پهلوی واقعی در این موضوع خواهید دید.
تشخیص دادن آنچه که خودتان از متن میخواهید ، هدف اصلی ماست !!!
:-))

2) منتظر نظر عزیزان هستم ! نظر بدین در باره این موضوع...
                                                                                                                                                         
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مرتضی